♥ دنیای رمانتیک ♥ ـ تقدیم به کسی که دوسش دارم...

شعري براي تو

این شعر را برای تو می گویم

در یک غروب تشنه ی تابستان

در نیمه های این ره شوم آغاز

در کهنه گور این غم بی پایان

این آخرین ترانه لالاییست

که در پای گاهواره خواب تو

باشد که بانگ وحشی این فریاد

پیچد در آسمان شباب تو

بگذار سایه من سرگردان

از سایه ی تو دور و جدا باشد

روزی بهم رسیم که گر باشد

کس بین ما، نه غیر خدا باشد

من تکیه داده ام به دری تاریک

پیشانی فشرده ز دردم را

می سایم از امید براین در باز

انگشت های نازک و سردم را


[ یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:شعري براي تو,شعر عاشقانه, ] [ 1 PM ] [ مسعود ] [ ]


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

Design

Design By : Lovelyrose